اعمال مخصوص شب و روز مبعث پیامبر (ص)
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۴۲۳۶۸
صراط:
بعثت و آغاز پیامبری حضرت محمد مصطفی (ص) خاتم الانبیاء، روز ۲۷ رجب ۱۴ سال قبل از هجرت پیامبر (ص) بود. سرآغاز دین اسلام و مقدمه برچیدن شدن بتپرستی از مهمترین رویدادهای تاریخ بشریت است که در سرزمین حجاز به وقوع پیوست. روز بعثت از بزرگترین اعیاد مسلمانان به ویژه شیعیان است.
شب و روز مبعث دارای فضایل و اعمال بسیاری است؛ در ادامه گزیدهای از این اعمال آورده شده است:
اعمال شب بیست و هفتم رجب (شب بعثت نبی اکرم (ص))اعمال شب مبعث یا «لیلة المحیا» ( شب احیا و شب زندهداری )؛
غسل کردن
زیارت امیرالمومنین (ع)
خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سورههای حمد، فلق و ناس را یکبار و نیز اخلاص چهار بار خوانده میشود و بعد از اتمام نماز، گفته شود: "لا اله الا الله والله اکبر الحمدلله و سبحان الله ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم"
اعمال روز بیست و هفتم رجب روز مبعثغسل کردن
روزه گرفتن
صلوات فرستادن
زیارت امیرالمومنین (ع)
زیارت پیامبر (ص)
خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سوره حمد و یس را بخواند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام جواد (ع) درباره فضیلت و اعمال عید مبعث میفرماید:
همانا در رجب شبی بهتر از آنچه میتابد بر آن آفتاب و آن شب ۲۷ رجب است؛ در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شده و برابر با اجر عمل ۶۰ سال عبادت است؛ اعمالی برای عید مبعث است؛ اول؛ بعد از بجا آوردن نماز عشاء و بر رختخواب رفتن در هر ساعتی که خواستی از شب تا پیش از نیمه آن بیدار شوید و ۱۲ رکعت نماز در هر رکعت حمد و سوره از سورههای کوچک مفصل (از سوره محمد تا آخر قرآن) بخوانید پس، چون سلام دادی در هر دو رکعتی و فارغ شدی از نمازها مینشینی و بعد از سلام میخوانی حمد را هفت مرتبه و معوذتین را هفت مرتبه و توحید و کافرون و سوره قدر را و آیه الکرسی را هر کدام هفت مرتبه و باید دعایی را بعد از همه این دعاها خواند که در مفاتیح الجنان به طور کامل توضیح داده شده است.
دوم؛ بجا آوردن غسل در شب و نیمه شب مبعث سوم؛ زیارت امیرالمؤ منین (ع) که افضل اعمال این شب است و از براى ایشان در این شب سه زیارت است که در مفاتیح الجنان آمده است.
بر اساس روایتی از شیخ طوسی در مصباح؛ اعمال عید مبعث شامل اول: غسل است؛
دوم؛ روزه و آن یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.
سوم؛ بسیار صلوات فرستادن
چهارم؛ زیارت حضرت رسول (ص) و امیرالمؤ منین (ع)
پنجم؛ و نیز شیخ طوسی روایت کرده از جناب ابوالقاسم حسین بن رُوح رَحَمهُ اللّهُ که فرموده بجا مى آورى در این روز ۱۲ رکعت نماز، مى خوانى در هر رکعت حمد و سوره اى که آسان باشد و تشهد مى خوانى و سلام مى دهى و مى نشینى و مى گویى بین هر دو رکعتى:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتى یا
صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتى یا
نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا کافِىَّ فى وَحْدَتى یا
اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ واَنْتَ الْمُقیلُ
عَثْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَکَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلى
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَآمِنْ رَوْعَتى وَاَقِلْنى عَثْرَتى
وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ
الصِّدْقِ الَّذى کانُوا یُوَعَدُونَ
پس، چون فارغ شدى از نماز و دعا، مى خوانى هر یک از حمد و اخلاص و مُعَوَّذَتَیْن و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَ و اِنا اَنْزَلناهُ و آیة الکرسى را هفت مرتبه و بعد مى گویى لا اِلهَ اِلا اللّهُ واللّهُ اَکْبَرُ وَسُبْحانَ اللّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ هفت مرتبه، و بعد مى گویى هفت مرتبه «اللّهُ اللّهُ رَبَّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا» و مى خوانى هر دعا که خواهى.
مرحوم «کفعمی»، هم برای شب مبعث این دعا را نقل کرده است؛
اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِی الاَْعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ، وَالْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ.
خدایا از تو خواهم به حق بزرگترین تجلی (تو) در این شب از این ماه بزرگ و به حق آن فرستاده گرامی
اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ، یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ.
که درود فرستی بر محمّد و آلش و بیامرزی برای ما آنچه را تو بدان از ما داناتریای که میدانی و ما نمیدانیم
اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فی لَیْلَتِنا هذِهِ، اَلَّتی بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها، وَبِکَرامَتِکَ اَجْلَلْتَها، وَبِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها.
خدایا مبارک گردان بر ما در این شبی که به واسطه شرافت رسالت آن را فضیلت دادی و به کرامت خویش بزرگش کردی و به جای باشرافتی درش آوردی
اَللّهُمَّ فَاِنّا نَسْئَلُکَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ، وَالسَّیِّدِ اللَّطیفِ، وَالْعُنْصُرِالْعَفیفِ.
خدایا پس از تو خواهیم به آن بعثت شریف و آن آقای با لطف و عنصر پارسا
اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاَنْ تَجْعَلَ اَعْمالَنا فی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَفی سایِرِ اللَّیالی مَقْبُولَةً.
که درود فرستی بر محمّد و آلش و قرار دهی اعمال ما را در این شب و در سایر شبها پذیرفته درگاهت
وَ ذُنُوبَنا مَغْفُورَةً، وَحَسَناتِنا مَشْکُورَةً، وَسَیِّئاتِنا مَسْتُورَةً.
و گناهانمان را آمرزیده و نیکیهایمان را مورد قدردانی و بدیهایمان را پوشیده
وَ قُلُوبَنا بِحُسْنِ الْقَوْلِ مَسْرُورَةً، وَاَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْکَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَةً.
و دلهامان را به گفتار نیک خرسند و روزیهایمان را از نزد خود به آسانی فراوان.
اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَری وَلا تُری، وَاَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلی، وَاِنَّ اِلَیْکَ الرُّجْعی وَالْمُنْتَهی.
خدایا تو میبینی، ولی خودت دیده نمیشوی و تو در بلندترین دیدگاهی و بطور مسلّم بازگشت و پایان بسوی توست
وَ اِنَّ لَکَ الْمَماتَ وَالْمَحْیا، وَاِنَّ لَکَ الاْخِرَةَ وَالاُْولی.
و مرگ و زندگی بدست توست و انجام و آغاز از آن توست
اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِکَ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزی، وَاَنْ نَأتِیَ ما عَنْهُ تَنْهی.
خدایا ما به تو پناه میبریم از خوار شدن و رسوایی و دست زدن به کاری که تو آن را قدغن کردهای
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَنَسْتَعیذُ بِکَ مِنَ النّارِ، فَاَعِذْنا مِنْها بِقُدْرَتِکَ.
خدایا ما از تو درخواست بهشت را به رحمتت داریم و پناه جوییم به تو از آتش دوزخ پس ما را به قدرت خویش از آتش پناه ده
وَ نَسْئَلُکَ مِنَ الْحُورِ الْعینِ، فَارْزُقْنا بِعِزَّتِکَ، وَاجْعَلْ اَوْسَعَ اَرْزاقِنا عِنْدَ کِبَرِ سِنِّنا.
و از تو حورالعین درخواست کنیم پس به عزت خویش روزیمان گردان و وسیعترین روزی ما را در هنگام پیری ما قرار ده
وَ اَحْسَنَ اَعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا، وَاَطِلْ فی طاعَتِکَ وَما یُقَرِّبُ اِلَیْکَ.
و بهترین اعمال ما را هنگام نزدیک شدن مرگمان مقرر دار و طولانی کن عمر ما را در طاعت خود و در آنچه موجب تقرّب درگاهت شود
وَ یُحْظی عِنْدَکَ، وَیُزْلِفُ لَدَیْکَ اَعْمارَنا، وَاَحْسِنْ فی جَمیعِ اَحْوالِنا وَاُمُورِنا مَعْرِفَتَنا.
و سبب بهره مندی نزد تو و نزدیکی تو گردد و در تمام احوال و کارهای ما معرفتمان را کامل و نیکو گردان
وَ لا تَکِلْنا اِلی اَحَد مِنْ خَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا، وَتَفَضَّلْ عَلَیْنا بجَمیعِ حَوائِجِنا لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.
و ما را به هیچ یک از خلق خود وامگذار که بر سر ما منّت گذارد و بر ما تفضل فرما به برآوردن تمام حاجتهای دنیا و آخرت ما
وَابْدَاْ بِابآئِنا وَاَبْنآئِنا، وَجَمیعِ اِخْوانِنَا الْمُؤْمِنینَ فی جَمیعِ ما سَئَلْناکَ لاَِنْفُسِنا، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
و آغاز کن در تمام آنچه ما برای خودمان از توخواستیم برای پدران و فرزندانمان و همه برادران مؤمن ماای مهربانترین مهربانها
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ، وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد.
خدایا از تو خواهیم به حق نام بزرگت و فرمانروایی دیرینهات که درود فرستی بر محمّد و آل محمّد
وَ اَنْ تَغْفِرَ لَنَا الذَّنْبَ الْعَظیمَ، اِنَّهُ لا یَغْفِرُ الْعَظیمَ اِلاَّ الْعَظیمُ.
و این که بیامرزی برای ما گناه بزرگ ما را که براستی نیامرزد بزرگ را مگر شخص بزرگ
اَللّهُمَّ وَهذا رَجَبُ الْمُکَرَّمُ الَّذی اَکْرَمْتَنا بِهِ، اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ، اَکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ، فَلَکَ الْحَمْدُ یا ذَا الْجُودِ وَالْکَرَمِ.
خدایا این ماه رجب است که گرامی است و همان ماهی است که ما را بدان گرامی داشته نخستین ماه محترمی است که ما را از میان همه امتها بدان گرامی داشتی پس ستایش خاص توستای صاحب جود و بزرگواری
وَأَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ، اَلاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ، اَلَّذی خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فی ظِلِّکَ.
پس از تو خواهیم بدین ماه و به حق نام اعظم و ... و اجل اکرم تو که آن را آفریدی و در سایه ات مستقر گردید
فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ اِلی غَیْرِکَ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ.
و آن نام از تو به دیگری نرسد که درود فرستی بر محمّد و خاندان پاک او
وَاَنْ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِکَ، وَالاْمِلینَ فیهِ لِشَفاعَتِکَ.
و قرار دهی ما را از کسانی که در این ماه به طاعت تو عمل کنیم و آنان که در این ماه آرزوی شفاعت تو را دارند
اَللّهُمَّ اهْدِنا اِلی سَوآءِ السَّبیلِ، وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیل، فی ظِلٍّ ظَلیل، وَمُلْک جَزیل، فَاِنَّکَ حَسْبُنا وَنِعْمَ الْوَکیلُ.
خدایا ما را به راه راست راهنمایی فرما و قرار ده جایگاه ما را در نزد خود بهترین جایگاه در سایه همیشگی رحمتت و سلطنت باعظمتت، زیرا که تو ما را کافی هستی و نیکو وکیلی هستی
اَللّهُمَّ اقْلِبْنا مُفْلِحینَ مُنْجِحینَ، غَیْرَ مَغْضُوب عَلَیْنا وَلا ضآلّینَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
خدایا ما را برگردان به حال رستگاری و کامیابی که نه در زمره غضب شدگان باشیم و نه از جمله گمراهان به رحمتتای مهربانترین مهربانان
اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِعَزآئِمِ مَغْفِرَتِکَ، وَبِواجِبِ رَحْمَتِکَ، اَلسَّلامَةَ مِنْ کُلِّ اِثْم، وَالْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ، وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ.
خدایا از تو خواهم به حق وسایل حتمی آمرزشت و به آن رحمتت که بر خویش واجب کردی که مرا از هر گناهی سالم داری و از هر نیکی بهرهمند سازی و به بهشتم برسانی و از آتش دوزخ نجاتم بخشی
اَللّهُمَّ دَعاکَ الدّاعُونَ وَدَعَوْتُکَ، وَسَئَلَکَ السّآئِلُونَ وَسَئَلْتُکَ، وَطَلَبَ اِلَیْکَ الطّالِبُونَ وَطَلَبْتُ اِلَیْکَ.
خدایا خوانندگان تو را خواندند و من نیز خواندمت و درخواست کنندگان از تو خواستند و من نیز از تو خواستم و جویندگان از تو جویا شدند و من هم تو را جویا شدم
اَللّهُمَّ اَنْتَ الثِّقَةُ وَالرَّجآءُ، وَاِلَیْکَ مُنْتَهَی الرَّغْبَةِ وَالدُّعآءِ.
خدایا تویی مورد اعتماد و امید و بسوی توست آخرین مرحله میل و اشتیاق و دعا
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ، وَاجْعَلِ الْیَقینَ فی قَلْبی، وَالنُّورَ فی بَصَری.
خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و بنه یقین را در دلم و روشنی در دیدهام
وَالنَّصیحَةَ فی صَدْری، وَذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عَلی لِسانی، وَرِزْقاً واسِعاً غَیْرَ مَمْنُون، وَلا مَحْظُور فَارْزُقْنی.
و خیرخواهی در سینهام و ذکر خود را در شب و روزبر زبانم و روزی وسیع بی منت و بی مانعی روزیم گردان
وَ بارِکْ لی فیما رَزَقْتَنی، وَاجْعَلْ غِنایَ فی نَفْسی، وَرَغْبَتی فیما عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ؛ و در آنچه نصیبم کردهای برکت ده و بی نیازی مرا در نفس خودم قرار ده و اشتیاقم را بدانچه نزد توست به رحمتتای مهربانترین مهربانان.
سپس به سجده برو و ۱۰۰ مرتبه بگو:
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ، وَخَصَّنا بِوِلایَتِهِ، وَوَفَّقَنا لِطاعَتِهِ، شُکْراً شُکْراً.
ستایش خاص خدایی است که ما را به معرفت خویش راهنمایی کرد و به دوستی خویش مخصوص گردانید و به طاعتش موفق داشت خدا را شکر
آنگاه سر از سجده بردار و بگو:
اَللّهُمَّ اِنّی قَصَدْتُکَ بِحاجَتی، وَاعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْئَلَتی، وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِاَئِمَّتی وَسادَتی.
خدایا من برای حاجتم تو را قصد کردم و در مورد خواستهام بر تو اعتماد کردم و به وسیله پیشوایان و سرورانم بسوی تو رو آوردم
اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ، وَاَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ، وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ.
خدایا به دوستی ایشان مارا سودمند کن و در جایگاه آنها واردمان کن و همنشینی ایشان را روزی ما گردان
وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فی زُمْرَتِهِمْ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ؛ و در زمره آنان ما را داخل بهشت گردان به رحمتتای مهربانترین مهربانان
در روایتی امام صادق (ع) درباره اعمال عید مبعث فرمودند:در این روز گرفتن روزه و صلوت فرستان دارای فضیلت بسیار است.
زیارت رسول خدا و امیر المؤمنان (ع)، خواندن ۱۲ رکعت نماز از اعمال دیگر عید مبعث است.
در کتاب «اقبال» و در بعضی نسخههای «مصباح» آمده است که مستحب است در این روز این دعا را بخوانند:
یا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ، وَضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ، یَا مَنْ عَفا وَتَجاوَزَ اعْفُ عَنِّى وَتَجاوَزْ یَا کَرِیمُ. اللّٰهُمَّ وَقَدْ أَکْدَى الطَّلَبُ، وَأَعْیَتِ الْحِیلَةُ وَالْمَذْهَبُ، وَدَرَسَتِ الْآمالُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ إِلّا مِنْکَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ. ای آنکه به عفو و گذشت فرمان داده و عفو و گذشت را بر عهده خویش ضمانت نموده است،ای آنکه بخشید و در گذشت، مرا عفو کن و از من درگذرای کریم. خدایا! طلب سخت شده و چارهجویی و راهیابی مرا به زحمت افکنده و آرزوها کهنه گشته و رشته امید جز از تو که یگانهای و شریکی نداری بریده شده است.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجاءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَةً، وَأَبْوابَ الدُّعاءِ لِمَنْ دَعاکَ مُفَتَّحَةً، وَالاسْتِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مُباحَةً، وَأَعْلَمُ أَنَّکَ لِداعِیکَ بِمَوْضِعِ إِجابَةٍ، وَ لِلصَّارِخِ إِلَیْکَ بِمَرْصَدِ إِغاثَةٍ، وَأَنَّ فِى اللَّهْفِ إِلىٰ جُودِکَ وَالضَّمانِ بِعِدَتِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلِینَ؛ وَمَنْدُوحَةً عَمَّا فِى أَیْدِى الْمُسْتَأْثِرِینَ، وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ.
خدایا! من راههای خواهش را بهسوی تو باز مییابم و چشمهسارهای امید نزد تو پرآب است و درهای دعا را برای هرکه به درگاهت دعا کند گشودهای و یاریات آن را که از تو یاری خواهد فراهم است و میدانم که برای آنکه تو را خواند در جایگاه اجابتی و برای فریادکنندهات درصدد فریادرسی هستی و همانا در طمع ورزیدن به بخششت و اعتماد به وعدهات جایگزینی است برای دریغ ورزی بخیلان؛ و گشایشی است از آنچه در دست ثروتاندوزان است، تو از بندگانت در پرده نمیروی، جز اینکه کردارشان بین تو و ایشان پرده میافکند.
وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زادِ الرَّاحِلِ إِلَیْکَ عَزْمُ إِرادَةٍ یَخْتارُکَ بِها وَقَدْ ناجاکَ بِعَزْمِ الْإِرادَةِ قَلْبِى، وَأَسْأَلُک بِکُلِّ دَعْوَةٍ دَعاکَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ أَمَلَهُ، أَوْ صارِخٌ إِلَیْکَ أَغَثْتَ صَرْخَتَهُ، أَوْ مَلْهُوفٌ مَکْرُوبٌ فَرَّجْتَ کَرْبَهُ، أَوْ مُذْنِبٌ خاطِئٌ غَفَرْتَ لَهُ، أَوْ مُعافىً أَتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ عَلَیْهِ، أَوْ فَقِیرٌ أَهْدَیْتَ غِناکَ إِلَیْهِ، وَ لِتِلْکَ الدَّعْوَةِ عَلَیْکَ حَقٌّ وَعِنْدَکَ مَنْزِلَةٌ إِلّا صَلَّیْتَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَقَضَیْتَ حَوائِجِى حَوائِجَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ.
و هرآینه دانستم که برترین توشه کوچکننده بهسویت، اراده نیرومندی است که بدان تو را برمیگزیند و با همین اراده نیرومند دلم با تو مناجات کرده و از تو میخواهم هر دعایی را که تو را به آن خواند امیدواری که او را به آرزویش رساندی، یا فریادکشی به درگاهت که به دادش رسیدی، یا دلسوخته غمزدهای که اندوهش را زدودی، یا گنهکار خطاکاری که او را آمرزیدی، یا تندرستی که نعمت خویش را بر او تمام کردی، یا بیچیزی که توانگریات را به او هدیه دادی و چنین دعایی را بر تو حقّی است و نزدت مقامی، بهحق این دعا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و حاجات دنیا و آخرتم را برآور.
وَهٰذا رَجَبٌ الْمُرَجَّبُ الْمُکَرَّمُ الَّذِى أَکْرَمْتَنا بِهِ أَوَّلُ أَشْهُرِ الْحُرُمِ أَکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الْأُمَمِ، یَا ذَا الْجُودِ وَالْکَرَمِ فَنَسْأَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ، الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ الَّذِى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِى ظِلِّکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إِلىٰ غَیْرِکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ وَتَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلِینَ فِیهِ بِطاعَتِکَ، وَالْآمِلِینَ فِیهِ بِشَفاعَتِکَ.
این رجب مرجّب مکرم است که ما را به آن گرامی داشتی، نخستین ماههای حرام است که ما را به خاطر آن از بین ملّتها اکرام نمودی،ای دارای جود و کرم، از تو درخواست میکنیم بهحق ماه رجب و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگتر باشکوه و گرامیتری که آن را آفریدی پس در سایهات استقرار یافت و جلوهاش از تو به دیگری نمیرسد، بر محمّد و اهلبیت پاکش درود فرستی و ما را در این ماه از عاملین به طاعتت و آرزومندان شفاعتت قرار دهی.
اللّٰهُمَّ وَاهْدِنا إِلىٰ سَواءِ السَّبِیلِ، وَاجْعَلْ مَقِیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقِیلٍ فِى ظِلٍّ ظَلِیلٍ، فَإِنَّکَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ، وَالسَّلامُ عَلَىٰ عِبادِهِ الْمُصْطَفَیْنَ وَصَلَواتُهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.
خدایا! ما را به راه راست هدایت فرما و استراحتگاه ما را در سایهسار همیشگیات نزد خویش بهترین استراحتگاه قرار ده که تو ما را بسی و چه نیکو کارگشایی هستی و سلام و درود بر همه بندگان برگزیدهاش.
اللّٰهُمَّ وَبارِکْ لَنا فِى یَوْمِنا هٰذَا الَّذِى فَضَّلْتَهُ، وَبِکَرامَتِکَ جَلَّلْتَهُ، وَبِالْمَنْزِلِ الْعَظِیمِ الْأَعْلىٰ أنْزَلْتَهُ، صَلِّ عَلَىٰ مَنْ فِیهِ إِلَىٰ عِبادِکَ أَرْسَلْتَهُ، وَبِالْمَحَلِّ الْکَرِیمِ أَحْلَلْتَهُ.
خدایا! به ما در این روز برکت ده، روزی که آن را برتری دادی و به کرامتت بزرگ نمودی و به جایگاه بزرگ و برتر وارد ساختی، بر آنکه در این روز بهسوی بندگانت فرستادی و او را به مقام با کرامتی برآوردی درود فرست.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً دائِمَةً تَکُونُ لَکَ شُکْراً، وَلَنا ذُخْراً، وَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا یُسْراً، وَاخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ إِلىٰ مُنْتَهىٰ آجالِنا، وَقَدْ قَبِلْتَ الْیَسِیرَ مِنْ أَعْمالِنا، وَبَلَّغْتَنا بِرَحْمَتِکَ أَفْضَلَ آمالِنا، إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَسَلَّمَ.
خدایا! بر او درود فرست، درودی همیشگی که برای تو سپاس و برای ما ذخیرهای باشد و در کارمان آسانی قرار ده و پایان عمرمان را به سعادت و نیکبختی ختم کن، در حالی که اعمال اندک ما را پذیرفته و با رحمت بیکرانت ما را به برترین آرزوهایمان رسانده باشی که تو بر هر چیز توانایی و درود و سلام خدا بر محمّد و خاندانش باد.
مؤلّف گوید: این دعا را امام موسی بن جعفر (ع) در آن روزی که آن جناب را به جانب بغداد حرکت دادند بر زبان جاری ساخت و آن روز، روز بیستوهفتم رجب بود و این دعا از دعاهای برگزیده ماه رجب است.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: بر محم د و آل ک ر م ت نا ب ه هفت مرتبه رکعت نماز ع لی م ح م خدایا ما مى خوانى چهار بار عید مبعث نا ع ن د م د و آل قرار ده ال ح م د ا لل ه م
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۴۲۳۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب،مولوی عبدالروف توانا از علمای اهل سنت افغانستان در یادداشتی نوشت: پس از آنکه ماجراى جنگ احزاب پیش آمد، سوره احزاب نازل شد و حداقل تعداد 17 آیه آن، از این جنگ و حوادث آموزنده و مسائل تربیتى و پیامد هاى آن سخن گفت.
لذا شرح اوضاع این جنگ و بیان دقایق بسیار و ریزه کارى هاى فراوان در آن و تشریح وضع گروه هاى مختلف مسلمین با دقت و ظرافت در این میدان اجتناب ناپذیر است.
غزوه احزاب در یک نگاه
جنگ «احزاب» چنان که از نامش پیدا است مبارزه همه جانبه اى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروه هاى مختلفى بود که با پیشرفت این آیین منافع نامشروعشان به خطر می افتاد.
نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود «بنى نضیر» روشن شد که به مکه آمدند و طایفه «قریش» را به جنگ با پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم تشویق کردند و به آن ها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان می ایستند، سپس به سراغ قبیله «غطفان» رفتند، و آن ها را نیز آماده کارزار کردند.
این قبائل از هم پیمانان خود مانند قبیله «بنى اسد» و «بنى سلیم»، نیز دعوت کردند، و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را به قتل برسانند، جامعه نوپای اسلامی را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.
مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نام هاى این جنگ، جنگ خندق است).
لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت، جان ها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آن ها (تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشته اند) و آمادگى آن ها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم می ساخت.
ولى خدا می خواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئه گران را افشا کند، و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.
سرانجام این غزوه به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و زندگى کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدى در قلب آن ها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.
قدرت نمائی هاى شگرفى همچون قدرت على (ع) در برابر عمرو بن عبدود بر آن افزوده شد، و مشرکان بى آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند. این دورنمایى بود از جنگ احزاب که در سال پنجم هجرى واقع شد.
نمونۀ کامل جهاد دفاعی
تمام قوانین آسمانى و بشرى به شخص یا جمعیتى که مورد هجوم واقع شده حق مى دهد براى دفاع از خویشتن به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد، و از هر گونه اقدام منطقى براى حفظ موجودیت خویش فروگذار نکند این نوع جهاد را، جهاد دفاعى مى نامند.
جنگ احزاب جنبه دفاعى داشته است؛زیرا آغازگر جنگ، مشرکان بودند. آنها از نقاط مختلف سرزمین حجاز، به فرماندهى مشرکان مکه به سمت مدینه حرکت کرده و آن شهر را محاصره نمودند. مسلمانان ناچار بودند از جان و مال و ناموس و عقاید خویش دفاع کنند. آیا هیچ عاقلى به خود اجازه می دهد که در مقابل دشمنان تا دندان مسلّح - که قصد داشتند پیامبراسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم و مسلمانان را به قتل برسانند و زنان و بچّه هاى آنان را اسیر کنند و مدینه را ویران نمایند - ساکت بنشیند؟ آیا مقابله با آنها خشونت محسوب می شود.
مشورت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم با مردم
در مسائل مهم اجتماعى مربوط به یک کشور سزاوار است که با همه مردم در سراسر آن کشور مشورت شود،حتّى از تاریخ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز به خوبى استفاده می شود که آن حضرت با اینکه عقل کلّ بود، باز به نظر اکثریت مسلمانان در موارد «مشورت» احترام می گذاشت.
از جمله در جنگ خندق که در مورد ماندن در مدینه یا بیرون رفتن و جنگیدن در خارج مدینه با مسلمانان «مشورت» فرمود؛ در اینجا میان یاران پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اختلاف شد ...
گروهى طرفدار این شدند که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به خارج از مدینه برود، ولى سلمان گفت ما هنگامى که از سواران دشمن بیمناک بودیم، در اطراف شهر خندق می کندیم، آیا اجازه می فرمایى اى رسول خدا که در اطراف مدینه خندق بکنیم؟ نظریه سلمان مورد قبول اکثر مسلمین واقع شد (و کندن خندق را ترجیح دادند و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آن را پذیرفت)
مدیریت در بحران
کسانى که داستان جنگ احزاب را در قرآن مجید و روایات و تواریخ مطالعه کنند به خوبى می دانند که در این میدان یک نابرابرى شدید در میان مسلمین و دشمنان آنها وجود داشت و چنان مدینه را محاصره کرده بودند که بر حسب ظاهر سقوط مدینه حتمى بود و کار به قدرى بر مسلمانان مشکل شد که به تعبیر قرآن «اذْ زاغَتِ الْابْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ ... وَ زُلْزِلوا زِلْزالًا شَدیداً؛ و زمانى که چشمها از شدت وحشت خیره شده و دلها به گلوگاه رسیده بود ... و مومنان تکان سختى خوردند».
اما این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان ها، می شود کم ترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمی دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست می گیرد، خندق می کند، با بیل جمع آورى کرده و با ظرف از خندق بیرون می برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح می کند، و براى گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق می نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا می اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید می دهد.
از توطئه منافقان بر حذر می دارد و هوشیارى لازم را به آنها می دهد. از آرایش جنگى صحیح و انتخاب بهترین روشهاى نظامى لحظهاى غافل نمی ماند، و در عین حال از راههاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمی نشیند.
به راستی اگر به داستان جنگ احزاب و مسأله حفر آن خندق عظیم به گرد مدینه که نه عابر پیاده به آسانى می توانست از آن بگذرد، و نه سواران می توانستند از روى آن بپرند، آن هم در مدّتى کوتاه و با وسائل بسیار بسیار ابتدائى، بیندیشیم، و مدیریت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را در این زمینه و کیفیت تقسیم این کار را میان یارانش بنگریم، به دقّت و ظرافت در برنامه ریزى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پى می بریم و جالب این که تا کار خندق پایان یافت، دشمن هم از راه رسید!
جنگ احزاب در بوتۀ آزمون
جنگ احزاب، محک آزمون عجیبى بود، براى همه مسلمانان و آنها که دعوى اسلام داشتند، و همچنین کسانى که گاه ادعاى بى طرفى می کردند و در باطن با دشمنان اسلام سر و سر داشتند و همکارى می کردند.
موضع گروههاى سه گانه (مؤمنان راستین، مؤمنان ضعیف و منافقان) در عملکردهاى آنها کاملا مشخص شد، و ارزشهاى اسلامى کاملا آشکار گشت. هر یک از این گروههاى سه گانه در کوره داغ جنگ احزاب، سره و ناسره بودن خود را نشان دادند.
طوفان حادثه بقدرى تند بود که هیچکس نمی توانست آنچه را در دل دارد پنهان کند، و مطالبى که شاید سالیان دراز در شرائط عادى براى کشف آن وقت لازم بود در مدتى کمتر از یک ماه به ظهور و بروز پیوست!
در آن روز اخبار و بشارتهای پیامبر جز در نظر مؤمنان آگاه، فریب و دروغى بیش نبود؛ امّا دیده ملکوتى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در لابه لاى جرقّه هاى آتشین که از برخورد کلنگ هایى که براى حفر خندق بر زمین کوبیده می شد، جستن می کرده، می توانست گشوده شدن درهاى قصرهاى پادشاهان ایران و روم و یمن را ببیند، و به امّت جان بر کفش بشارت دهد، و از اسرار آینده پرده بردارد.
گروهى در فکر خانه و زندگى خویشتن و در فکر فرار بودند، جمعى سعى داشتند دیگران را از جهاد باز دارند و گروهى تلاش می کردند رشته اتحاد خود را با منافقین محکم کنند.
پیداست مردمى که این چنین ضعیف و بى پایه اند، نه آماده پیکار با دشمنند و نه پذیراى شهادت در راه خدا، به سرعت تسلیم می شوند و تغییر مسیر می دهند.
به عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف می افکند، و هر روز فکر شوم و تازهاى در مغز ناتوان خود می پروراندند، مومنان ، از آنجا که به آنها گفته شده بود که شما در بوته هاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شدند و بر ایمانشان افزود. لذا همچون کوه، ثابت و استوار ایستادند، و اثبات کردند، "عهدى که با او بستند هرگز گسستنى نیست": «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ؛ در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته اند ایستاده اند، بعضى از آنها به عهد خود وفا کرده، جان را به جان آفرین تسلیم نمودند و در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند، و بعضى نیز
در انتظارند».
خلاصه، هرکس اسرار باطنى خویش را در این رستاخیز عجیب و «یوم البروز» آشکار ساخت.
تمامی ایمان در برابر تمامی کفر
جنگ احزاب چنان که از نامش پیدا است نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند.
جنگ احزاب آخرین تلاش، آخرین تیر ترکش کفر، و آخرین قدرت نمایى شرک بود، به همین دلیل هنگامى که بزرگ ترین قهرمان دشمن یعنى «عمرو بن عبدود» در برابر افسر رشید جهان اسلام «امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام» قرار گرفت، پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «بَرَزَ الْایمانُ کلُّهُ الَى الشِّرْک کلِّهِ؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت».
چرا که پیروزى یکى از این دو نفر بر دیگرى پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود، و به تعبیر دیگر کارزارى بود سرنوشت ساز که آینده اسلام و شرک را مشخص می کرد. به همین دلیل بعد از ناکامى دشمنان در این پیکار عظیم، دیگر کمر راست نکردند و ابتکار عمل بعد از این، همیشه در دست مسلمانان بود.
سخن آخر: (دستاوردهای جنگ احزاب)
سر انجام این غزوه بى آنکه احتیاج به درگیرى وسیع و گسترده اى باشد و مؤمنان متحمل خسارات و ضایعات زیادى شوند: با پیروزى مسلمانان تمام شد.
ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهایى آن ها، رو شدن دست منافقین و افشا شدن کامل این دشمنان خطرناک داخلى، جبران خاطره دردناک شکست احد، ورزیدگى مسلمانان، و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان، بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگى که در آن میدان مشاهده کردند، تثبیت موقعیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در داخل و خارج مدینه و فراهم شدن زمینه براى تصفیه مدینه از شرّ یهود بنى قریظه از جمله پیامدهاى پربار این جنگ بود.
اوضاع خاورمیانه، در یک شباهت بسیار ساده، همان ائتلاف کفار ومشرکین مکه و یهود مدینه را میماند که مشهور به جنگ احزاب است !
استکبار سلطه طلب وسران منافق وبی غیرت عرب وارتش نامدار رژیم جعلی اسرائیل، درست در مقابل جبهه حق طلب مقاومت قرار گرفته وتدارک چنین صحنه ای را دارند.
اما در جانب جبهه حق ودفاع از مشروعیت بخشی به حقوق انسانی، مجاهدان علی دیگر ضرورت است تا عَمرِ بنِ عَبدَوَد های دوران را نشانه گرفته و شمشیر بر تن اختاپوس صد پای اسرائیل حواله کرده وسر این اژدهای قهار را ببرد.
روزهای این پهلوانی و کسب لقب اسداللهی فرا رسیده است!
یقین دارم خداوند متعال بار دیگر چنین فتح وظفر را شامل حال مجاهدان جبهه مقاومت می سازد و برنده این نبرد نابرابر آن شاء الله حماس حماسه ساز و سایر گروه های فلسطینی یمنی و لبنانی خواهند بود و جشن پیروزی را در غزه مظلوم اما مقتدر خواهند گرفت .الیس الصبح بفریب
مولوی عبدالروف توانا
انتهای پیام/